مطالب جديد و جذاب

سخن زيبا

1392/4/23 11:07
نویسنده : مامان آميتيس
532 بازدید
اشتراک گذاری

پشت سرم حرف بود

حدیث شد

می ترسم آیه شود !

سوره اش کنند به جعل !

بعد تکفیرم کنند این جماعت نا اهل

پشت سرم حرف بود

حدیث شد

می ترسم آیه شود !

سوره اش کنند به جعل !

بعد تکفیرم کنند این جماعت نا اهل

.

.

.

آدمیزاد بی غذا دو ماه دوام می آورد

بی آب ، دو هفته

بی هوا ، چند دقیقه

بی”وجـــدان”، خـیلی . . .

متاسفانه خیلی !

.

.

.

می گویند عشق آنست که به او نرسی

و من می دانم چرا …!

زیرا در روزگار من،

کسی نیست که زنانه عاشق شود

و مردانه بایستد

.

.

.

نیازی نیست اطرافمون پر از آدم باشه

همون چند نفری که اطرافمون هستند ، آدم باشند کافیه !

.

.

.

مردم عوض شدن،

زمونه عوض شده،

میدونی؟ این روزها،

وقتی با یه نفر دست میدی،

بعدش باید انگشتات رو هم بشماری و ببینی که هر ۵ تا رو پس گرفتی یا نه!

.

.

مـــــــا،

نســـــلی هستیم کــــه،

بهـــــــترین حــــــــرفهــــــای زندگــــــیمان را نگفتیـــــم

تایــــــپ کردیـــــــــم

.

.

.

همه اتفاق های خوب افتادند و دست و پایشان شکست !

این روزها اتفاق های خوب از ترس اتفاق های بد ، از افتادن میترسند

.

.

.

کاش به جای اینکه دستی بالای دست بود ، دستی توی دست بود

.

.

.

ای کاش آدما می فهمیدن که خوشبخت شدنشون

در گرو بدبخت شدن آدمای دیگه نیست !

.

.

.

هیچ گاه به خاطر هیچکس از ارزش هایت دست نکش !

چون اگر روزی آن فرد از تو دست بکشد ،

تو می مانی و یک ” من ” بی ارزش !

.

.

.

وقتی سکوتت از رضایت نیست ، لطفا بگو !

.

.

.

حق نداری احساس دیگران رو به بازی بگیری ،

فقط به خاطر این که هنوز تکلیفت با احساس خودت معلوم نیست !

.

.

.

چه در کار ، چه در عشق ، هرگز نگویید ” هنوز وقت است ” یا ” شاید دفعه ی بعد ” !

زیرا مفهومی وجود دارد به نام ” دیر شدن ” !

.

.

.

خاص بودن توی مغز اتفاق میفته ، نه توی عکس !

.

.

.

تلخ ترین قسمت زندگی اون جاییه آدم به خودش میگه :

چی فکر می کردیم و چی شد !!

.

.

.

سیاهی لبهایم از سیگار نیست…!

سیاه پوش هزار حرفه نگفته است

.

.

.

در روزگاری که “سلام” و “خداحافظ” فرقی‌ با هم ندارند

نه ماندن کسی‌ حادثه ست نه رفتنِ کسی‌ فاجعه !

.

.

.

سکوت من هیچ گاه نشانه ی رضایتم نبود !

من اگر راضی باشم ، با شادی می خندم !

.

.

.

تو مقصری اگر من دیگر ” من سابق ” نیستم !

من را به من نبودن محکوم نکن !

من همانم که درگیر عشقش بودی !

یادت نمی آید ؟!

من همانم!

حتی اگر این روز ها هر دویمان بوی بی تفاوتی بدهیم !

.

.

.

مردم اینجا چقدر مهربانند ، دیدند کفش ندارم ، برایم پاپوش درست کردند

.

.

.

سکوت همیشه به معنی “رضایت” نیست

گاهی یعنی:

خسته ام از اینکه مدام به کسانی که هیچ اهمیتی برای فهمیدن نمیدهند، توضیح دهم

.

.

.

دستم بوی گل میداد،

مرا به جرم چیدن گل محکوم کردند

اما هیچکس فکر نکردکه،

من شاید گل کاشته باشم

.

.

.

احساسم را به دار آویختم

منطقم را به گلوله بستم

لعنت به هر دو که عمری بازیم دادند

دیگر بس است، میخواهم کمی به چشمانم اعتماد کنم!

.

.

.

پرنده ای نفرین شده ایم

که سهممان از پریدن

تنها در بازی کلاغ پر است

.

.

.

رابطه ای که توش التماس باشه

ساعت ۹ بزارین دم در خونه تا شهرداری ببره

.

.

.

مترسک عروسک زشتیست که از مزرعه مراقبت میکند

و آدمی مترسک زیباییست که جهان را می ترساند . . .

.

.

.

اینجا فقط تو را از نوشته هایت ” می بینند “…

درست دیده ای ، فقط “خوانده” میشوی بی آنکه بشناسند تو را

.

.

.

 

پیامی دیگر آوردم

به مردان اینجا نگاه مکن

اسمشان مرد است ؛ من اگر خوردم زمین به نامردی همین مردان بود

زمین مرد بود که مرا بلند کرد

خودت را زمین بزن ؛ اما دست مردان اینجا را نگیر

.

.

.

کاش کسی یاد معلم ها می داد :

اول مهر شغل پدر‌ها را نپرسند ؛

وقتی هنوز احترام به همه‌ی شغل ها را و افتخار به همه‌ی پدر‌ها را یاد دانش آموزانشان نداده‌اند !

حالا قصه ی چشمان یتیمی که نم می‌خورد ، بماند

.

.

.

ما همه با زندگی معامله می کنیم …!

با خودمان هم معامله میکنیم و با کسانی که دوستشان داریم هم …!

اگر نبخشی ، نمی بخشم

خیانت کنی ، خیانت میکنم

بدی کنی ، بدی میکنم

دروغ بگویی ، دروغ می گویم

و همیشه کوچک می مانیم ؛

بدون تجربه ی زندگی بالاتر و آرمانی تر …!

این را بدانیم که با خوب ، خوب بودن هنر نیست

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)